کد مطلب:259476 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:168

سرداب غیبت
شیعه می گوید: این خانه را ارج می نهم چون آخرین باری كه مردم امام زمانم را دیده اند این جا بوده است. بدین مكان مهر می ورزم، چون حضرت بقیة الله الاعظم - عجل الله تعالی فرجه الشریف - تا سن پنج سالگی در این خانه زندگی كرده اند و پس از آن از دیده ها پنهان شده اند.

روزی كه بدن مقدس امام عسكری علیه السلام را برای نماز آوردند، امام زمان علیه السلام جلو آمدند و بدون آن كه مردم و مأموران بتوانند عكس العملی نشان دهند بر بدن مبارك پدر نماز خواندند و به سرداب خانه رفتند.

دشمنان كه به شدت در جست و جوی آخرین یادگار امامت و عصمت بودند، یقین كردند امام عسكری علیه السلام فرزندی دارد كه در همین خانه است، اما به او دسترسی نداشتند.

خانه را جست و جو كردند، ولی آن حضرت را نیافتند و خدا آن بزرگوار را از



[ صفحه 343]



چشم دشمنان پنهان داشت. جاسوسان خبر از شنیدن صدای نماز وی از زیرزمین خانه دادند. دو نفر از مقامات عالی رتبه مخصوصا مأموریت خاصی یافتند كه برای یافتن حضرت شخصا به آن جا بروند. وقتی وارد سرداب شدند كودكی پنج ساله را در حال نماز دیدند، ولی هر چه سعی كردند قدرت نزدیك شدن به آن حضرت را نداشتند. در واقع خدای متعال می خواست هم وجود حجت خود را نشان دهد تا شكی در دل ها نماند و هم او را از شر دشمنان حفظ كند.

آخرین تصمیم دشمنان بر آن شد كه عده ای سرباز را با فرماندهی به خانه حضرت بفرستند و ضمن تفتیش كامل، آن حضرت را دستگیر كرده بیاورند.

این بار هم معجزه الهی به وقوع پیوست. در حالی كه در صحن خانه سربازان در برابر فرمانده خود به صف ایستاده بودند و او دستور آماده باش به آنان صادر كرده و در برابرشان ایستاده بود، همه ی سربازان شاهد بودند كه كودكی پنج ساله از سرداب خانه بیرون آمد و پیش چشم همه به طرف درب خانه به راه افتاد و از بین سربازان و فرمانده آنان عبور كرد و بیرون رفت.

لحظاتی بعد یكی از سربازان به خود جرئت داد و از فرمانده پرسید: كدام كودك؟

همه سربازان به فرمانده اظهار كردند كودكی را دیده اند كه از سرداب بیرون آمده و از جلوی صفوف سربازان و پیش چشم فرمانده عبور كرده و از خانه خارج شده است.

فرمانده با تعجب اظهار داشت: هرگز آن حضرت را ندیده و متوجه او نشده است؟!

و آخرین باری كه مردم امام زمان علیه السلام را دیدند هنگام خروج از سرداب غیبت بود و از روزی كه از در آن خانه خارج شد دیگر كسی به طور علنی آن حضرت را ندید و غیبت صغری آغاز شد و تا هفتاد سال بعد از آن ادامه یافت كه در این مدت نواب اربعه بین مردم و آن حضرت واسطه بودند، و بعد از آن غیبت كبری آغاز شد و تا امروز ادامه یافته است.

ای عزیز زهرا! جای جای این سرداب را به یاد آخرین روزهایت كه در این خانه زندگی كرده اید می بوسم، و در آن جا با شما نجوا می كنم و عطر شما را از آن جا استشمام می نمایم و چشمانم به دنبال قدم هایتان از سرداب بیرون می آید و از در



[ صفحه 344]



خانه یتان عبور می كند و تا دشت ها و كوه ها پر می كشد و شما را جست و جو می كند.

و آن گاه كه شما را نمی یابد تا دور دست های ظهورتان چشم می دوزد و حسرت مندانه با ندای «یا أباصالح» صدایتان می زند و با ذكر «یا داعی الله» سلامتان می كند و با كلمه «یا ولی الله» درودتان می فرستد و با گل واژه ی «العجل، العجل» انتظارتان را می كشد و با فریاد «أدركنی، أدركنی» از شما مدد می طلبد و با التماس «یا مهدی» از شما جوابی می خواهد و با ندای «یا منتقم» آرزوی دیدارتان را دارد.